لاهوت

دست مهربان

دست.....نعمتی که می تواند هزاران کار را انجام دهد کاش بنده ی مخلص خدا بودم و می توانستم از همه ی نعمتهایش به نفع احسن استفاده کنم دستی که می تواند یکی را از پرتگاهی نجات دهد ویا ندهد....دسته پدر مادری که می تواند کودک خود را نوازش یا.....دستی که می تواند یتیمی را نوازش کند یا بی کسی را پس زند.... فرزندی که دسته  پینه بسته ی پدر مادری را بوسه زند یا....دست پدر مادری که به فرزند خود راه رفتن یا نوشتن یاد دهد نوازش را.....دستی که می تواند دست محتاجی بگیرد......

بیایید از لحظه های با هم بودن لذت ببریم شاید ثانیه ایی دیگر نباشیم بیایید بدی ها پلیدی ها را از دستهایمان دور کنیم به دستان پدر مادر بوسه زنیم دسته یاری به همدیگر دهیم قلبی را سنگ نزنیم نرم خو بودن را یاد بگیریم....

 کسی چه میداند این اندوخته هایم که به سختی به دست آوردم به راحتی تا ثانیه ایی دیگر مرا رها نکند؟؟؟ پس بیایید اندوخته هایمان را با هم تقسیم کنیم شاید بتوانیم لبخندی را به کسی هدیه دهیم. قلبی را شاد کنیم شاید حرفهایم صریح باشد ولی حقیقت است که خوشی خودمان را حاضر نیستیم با کسی تقسیم کنیم چه کسی می گوید ما اشرف مخلوقات هستیم ؟؟؟؟ما با این رفتارهایمان فقط توانستیم از جهت ظاهری با حیوانات فرق کنیم .اشرف مخلوقات ما نیستیم حداقل من..... وقتی دلی را میشکنم نیستم.... وقتی معنی خوشی برایم فقط خندیدنو خوشبختیو شکم سیرو سلامتی خودم هست اشرف مخلوقات معنایی ندارد....

جایی کودکی در خرابه ایی منتظر دست یاری کسی هست....واز گشنگی پهنای چهره ی معصومش خیس اشک است...

کودک سرطانی اشک درد میریزد و ازنداشتن دارو به خود می پیچد..

جای دیگر من از سیری و خنده غرق شادی خودم به خود میپیچم....واقعا شرمگینم

اینجا محفل دلشکستگان هست و بست....

بازار خودفروشی جای دیگریست...